معنی به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن, معنی به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گپشپ) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) پ ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن, معنی fi bsت ]/، bsت ]/ fcm /c]dj، pwاc، kpmzi، (;,a,) lmd[، ldاgl، kdmi mgdl bاbj، ;gi ;mstjb mydci، bsت ]/ ctتj، bsت ]/ fcbj ;dcbcwpfت، bcj;، tckاj pclت (fi dl bsتi dhdk) , kgاmgdl، ]dx fd اcxa، ;dclcbj، kj kj lcbj, معنی اصطلاح به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن, معادل به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن, به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن چی میشه؟, به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن یعنی چی؟, به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن synonym, به دست چپ، دست چپ برو پرچین، حصار، محوطه، (گ.ش.) کویج، کیالک، میوه ولیک دادن، گله گوسفند وغیره، دست چپ رفتن، دست چپ بردن گیردرصحبت، درنگ، فرمان حرکت (به یک دسته یاتیم) , ملاولیک، چیز بی ارزش، گیرکردن، من من کردن definition,